مفروضات ساده شده ای به طور سنتی در مورد اندرکنش میلگرد میانه به بتن در بتن سازه ای برای محاسبه حالت تنش در میلگردها مطرح شده است.
چنین مفروضاتی معمولاً یک حالت تنش یکنواخت را در آرماتور در یک مقطع معین در نظر میگیرند و از سازگاری تغییر شکلهای ناشی از خمش میله غفلت میکنند.
چنین ساده سازی هایی به دلیل رفتار نسبتا شکل پذیر آرماتور کاملاً توجیه شده است. با این حال، زمانی که شکلپذیری کافی نیست، به عنوان مثال در مورد اثرات خستگی در آرماتورهای فلزی یا در مورد آرماتورهای غیرفلزی شکننده، اصلاحات در بسیاری از موارد بر اساس تجربی پیشنهاد شدهاند. یک گام رو به جلو در درک این موارد اخیر مستلزم یک بینش دقیق از مکانیسمهای انتقال نیروها و وضعیت کرنش واقعی آرماتورهای تعبیهشده است که در گذشته به دلیل محدودیتهای سیستمهای اندازهگیری امکانپذیر نبوده است.
در این چارچوب، این مقاله نتایج آزمایشهای کلاسیک در مورد اتصال، کشش و خمش را با بینش ارائه شده توسط اندازهگیریهای دقیق روی میلگردها بازبینی میکند. بر اساس اندازهگیریهای فیبر نوری (FOM) که در طول یک میله و در مکانهای مختلف انجام میشود، نتایج پیچیدگی برهمکنشهای واقعی بین آرماتور و بتن اطراف و همچنین تأثیر سازگاری تغییر شکلها بر روی آنها را نشان میدهد.
واکنش. نتایج دیدگاه جدیدی در مورد اندرکنش میلگرد به بتن ارائه میکند و پیامدهای آن را بر یک سری از پدیدههای مربوط به حالتهای شکست شکننده نشان میدهد.
اواسط قرن 19 بود که میلگرد با تعبیه میله های فولادی در بتن، بیشترین قدرت خود را نشان داد، بنابراین بتن مسلح مدرن تولید شد. چندین نفر در اروپا و آمریکای شمالی در دهه 1850 بتن مسلح ساختند.
از جمله جوزف لوئیس لامبوت فرانسوی، که قایق های بتن آرمه در پاریس (1854) ساخت و تادئوس حیات از ایالات متحده، که تیرهای بتن آرمه را تولید و آزمایش کرد. ژوزف مونیر فرانسوی یکی از برجسته ترین چهره های اختراع و رواج بتن مسلح است. به عنوان یک باغبان فرانسوی، مونیر در سال 1867، قبل از ساخت مخازن و پل های بتن آرمه، گلدان های گل بتن آرمه را به ثبت رساند.